بهشت مکانی است که خداوند متعال در مقابل اعمال صالح و شایسته بندگانش به آنها اعطا می فرماید. بندگانی که در این دنیا از خواهشهای بی جای نفس اماره خود مراقبت نموده اند، و با انجام به اعمال نیک و پسندیده انسانی خود را لایق آن مکان معنوی و نورانی کرده اند. مبارزه و مخالفت با خواسته های نفس اماره ، و خواهشهای بی مورد دل کار سختی است و مبارزه با آن جهاد بزرگی را می طلبد، و البته کنترل و مهار کردن آن برای خاطر بهشتی که قرآن مجید و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام به نیکی بیان کرده اند به زحمتش می ارزد.
واژه قرآنی بهشت جنه و جمع آن جنات است، راغب در مفردات می کوید: والجنه کل بستان ذی شجر یستر بأشجاره الأرض ؛ جنّه به هر باغ و بستانی گویند که دارای درختان انبوه باشد و زمین را بپوشاند.( ۱)
در تفاسیر آمده است که: بهشت و جنه به باغى را گویند که در آن انواع و اقسام لذتها از نهرهاى روان و درختان و میوههاى پاکیزه و همسران نیکو و حوریان ماه طلعت، و خدمتگزاران جوان و بناهاى فاخر و تزیین شده به یاقوت و زمرد و طلاى ناب، وجود دارد.( ۲ )
خداوند متعال در سوره زخرف آیات ۷۱.۷۲ می فرماید: وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ وَ تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتی أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون ؛ و در آنجا هر چه نفوس را بر آن میل و اشتهاست و چشمها را شوق و لذت، مهیا باشد و شما مؤمنان در آن بهشت جاویدان متنعم خواهید بود. این همان بهشتى است که از اعمال (صالح) خود به ارث یافتید.
و در سوره سجده آیه ۱۷در مورد جایگاه بهشتیان و اوصاف بهشت می فرماید. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ؛ پس هیچ کس نمىداند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذتهاى بىنهایت که روشنىبخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.
در سوره رعد آیه ۳۵آمده است : مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْک عُقْبَی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَی الْکافِرینَ النَّارُ ؛ توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایه اش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!
حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فِی الجَنَّهِ ما لاعَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ ؛ در بهشت چیزهایی وجود دارد که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به خاطر کسی گذشته است.( ۳ )
وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : شِبْرٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ خَیْرٌ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا ؛و فرمود پیغمبر(صلّى الله علیه و آله)که یک وجب از بهشت بهتر است از دنیا و هر چه در آنست. ( ۴ )
بهشت درجات و مراتب مختلفی دارد، که عبارتند از:
۱- دار السلام ۲- جنه الخلد ۳- جنه الفردوس ۴- جنه المأوى ۵- جنه العدن ۶- جنه النعیم ۷- دار الجلال ۸- دار الضیافه و هر کدام از اینها درجاتى و مراتبى دارد که اهل بهشت بواسطه درجات ایمان و علم و تقوى و عمل صالح در آن درجات سکونت دارند و تمام اهل بهشت از هر هشت بهشت سهم و نصیب دارند، (۵)
دار السلام
دارالسلام، نام بهشت است و بدین جهت، بهشت، «دارالسلام» نامیده شده که افراد وارد در آن از هرگونه حزن و اندوهى به دور مىباشند. بنا بر قولى «دارالسلام» مکان خاصى از بهشت است. این واژه یک بار در قرآن آمده است:( ۶)
دار السلام” به معناى آن محلى است که در آن هیچ آفتى از قبیل مرگ، مرض و فقر و هیچ عدم و فقدانى دیگر و هیچ غم و اندوهى واردین را تهدید نمىکند، و چنین محلى همان بهشت موعود است و جز آن نمىتواند باشد، مخصوصا بعد از آنکه مقید به قید عند ربهم شده است.(۷)
کلمه سلام یکى از اسماى خداى تعالى است، و وجه آن این است که ذات متعالى خداى تعالى نفس خیر است، خیرى که هیچ شرى در او نیست، بهشت را هم اگر دار السلام گفتهاند به همین جهت است که در بهشت هیچ شر و ضررى براى ساکنان آن وجود ندارد. (۸)
جنه الخلد
جنه الخلد، به معناى بهشت جاویدان است. این واژه مرکب، یک بار در قرآن در سوره فرقان (۲۵) آیه ۱۵ براى پاداش تقواپیشگان به کار رفته است: « قل أذالک خیر ام جنه الخلد التى وعد المتقین کانت لهم جزاء و مصیرا. ( ۹)
جنه الفردوس
فردوس: إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا ؛ آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهند یافت . سوره کهف آیه ۱۰۷. أولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون ؛ که بهشت فردوس ارث آن خوبان و منزلگاه ابدى آن پاکان است . سوره مؤمنون آیه ۱۱. این لفظ بیشتر از دو بار در قرآن نیامده است. ( ۱۰)
مراد از فردوس (وادى سرسبز) همان بهشت موعود است و «جنات» دلالت بر تعدد بوستانهاى آن دارد. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: فردوس، بالاترین درجه بهشت است و عرش رحمان در آنجا است و نهرهاى چهارگانه بهشت، از آنجا سرچشمه مىگیرد. و رسول خدا (ص) در حدیث دیگر فرمود: فردوس، از مکانهاى مرتفع بهشت است و آن جا وسط و بهترین مکان بهشت است ».( ۱۱ )
جنه المأوى
این واژه ترکیبى به صورت مفرد «جنه المأوى» و به صورت جمع «جنات المأوى» هر کدام یک بار در قرآن آمده است. در سوره نجم آیه ۱۵: «عند سدره المنتهى و عندها جنه المأوى» و در سوره سجده آیه ۱۹ . فلهم جنات المأوى نزلا ؛ «مأوى» اقامتگاه نهایى و محل استراحت را گویند و «جنه المأوى» در مجاورت «سدرهالمنتهى» از قرب و اهمیت آن حکایت دارد.( ۱۲ )
جنه العدن
تعبیر «جنات عدن» در یازده آیه از قرآن مجید آمده است: توبه آیه ۷۲، رعد آیه ۲۳، نحل آیه ۳۱، کهف آیه ۳۱، مریم آیه ۶۱، طه آیه ۶۷، فاطر آیه ۳۳، ص آیه ۵۰، غافر آیه ۸، صف آیه ۱۲، بینه آیه ۸. توصیفات مربوط به بهشت مى باشد. «جنات» جمع «جنت» اشاره به باغ هاى متعدد بهشتى است و «عدن» (بر وزن عدل) به گفته «مقاییس» در اصل به معنا اقامت است، و یا به تعبیر راغب در مفردات به معنا استقرار و ثبات مى باشد، و لذا به محل و قرارگاه فلزّات و مواد گرانقیمت «معدن» گویند، و در اینجا اشاره به جاودانگى بهشت است.چنانچه در آیه ۳۱ سوره کهف فرمود: أولئک لهم جنات عدن تجری من تحتهم الأنها ؛ آنهایند که بهشتهاى عدن که نهرها زیر درختانش جارى است خاص آنهاست. ( ۱۳)
جنه النعیم
نعیم به معناى نعمت زیاد است و «جنه النعیم» بهشت سرشار از نعمت را گویند. این واژه با لفظ «جنه النعیم» سه بار در شعراء آیه ۸۵، واقعه آیه ۸۹و معارج آیه ۳۸ تکرار شده است و با لفظ جمع «جنات النعیم» ۷بار آمده است: مائده آیه ۶۵؛ یونس آیه ۹؛ حج آیه ۵۶؛ لقمان آیه ۸؛ صافات آیه ۴۳؛ واقعه آیه ۱۲و معارج آیه ۳۸. (۱۴)
دار الجلال
دار الجلال بهشتى است که جاى ضیافت جناب الهى است که هر روز جمعه ایشان را ضیافت مىکند و در هر شبانه روز اولیا و دوستان خود را که در دنیا شبانه روز آن را به عبادت و طاعت و اعمال خیر گذرانیده و قدر و حرمت آن را نگاه داشته باشند، فضل و ثواب و شفقت و رحمت خود را بر ایشان نسبت به روزهاى دیگر هفتاد مرتبه مضاعف گرداند و مؤمنان و مؤمنات بر این حال مشغول نعمت و رحمت و صحبت باشند.( ۱۵)
در روایت از رسول خدا (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر کسی که در راه خدا با صدای بلند بگوید: لا اله الاّ الله خداوند به این سبب رضایت خویش را برای او مقرر می کند و کسی که به مقام رضوان الاهی برسد، خداوند او را همنشین حضرت ابراهیم و حضرت محمد (ص) در دارالجلال می کند. از حضرت سؤال شد؟ یا رسول الله دارالجلال کجاست؟ فرمود: بهشتی است که خداوند آن به نام خود، نام گذاری کرد. در آ نجا ساکنانش هر صبح و شام نظاره گر خدای صاحب جلال و اکرام هستند.( ۱۶ )
دار الضیافه
دار الضیافه بهشتی است برای پذیرایی از مهمانان؛ جایی که در آن مهمانان را پذیرایی کنند.
مفسران و علمای اسلام برای بهشت درجات و اسامی مختلفی را ذکر کرده اند که ما از میان این اسامی هشت تای فوق را از کتاب اطیب البیان انتخاب نمودیم، و برای تک تک آنها توضیحانی را نوشتیم، به غیر از دار الضیافه که ما در هیچ کتابی در باره آن مطالبی را به روشنی آن هفت تای دیگر پیدا نکردیم.
مصالحی که در آفرینش بهشت از آنها استفاده شده است؟
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی فرمود: اَلجَنَّهُ بَناؤُها لَبِنَهٌ مِن فِضَّهٍ و َلَبِنَهٌ مِن ذَهَبٍ و َمِلاطُهَا المِسکُ الأَذفَرُ وَ حَصباؤُهَا اللُّؤلُؤُ وَ الیاقوتُ و َتُربَتُهَا الزَّعفرانُ... ؛ ساختمان بهشت خشتى از نقره و خشتى از طلاست، گِل آن مُشک بسیار خوشبو و سنگریزه آن لؤلؤ و یاقوت و خاک آن زغفران است..( ۱۷)
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: تمام جنه عدن از زبر جد است و جنه فردوس از مروارید و جنه المأوى از طلاء احمر است و جنه الخلد از نقره سفید است و جنه النعیم از نور است و دار السلام از یاقوت احمر است و دار الجلال از زمرد سبز است، و آنچه خداوند در هر یک از آنها خلق فرمود از قصرها و اشجار و حور العین و غیر اینها تمام از جنس همان جنت است.(۱۸)
آنچه که به یک نفر بهشتی می دهند چیست؟
وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فیها خالِدُونَ ؛ و کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته انجام داده اند، مژده ده که براى آنان بهشت هایى است که از زیرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه اى آماده به آنان روزى دهند، گویند: این همان است که از پیشْ روزىِ ما شده است، و از انواع میوه ها که [در طعم و گوارایى] شبیهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا براى ایشان همسرانى پاکیزه است؛ و در آنجا جاودانه اند. (۱۹ )
ابو بصیر روایت کرده است که گفت بخدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم فدای تو شوم ای فرزند رسول خدا مرا مشتاق گردان بسوی بهشت حضرت فرمود که بوی خوش بهشت از هزارساله راه از مسافتهای دنیا احساس میشود و پست ترین اهل بهشت بحسب منزل چنانست که اگر جمیع جن و انس مهمان او شوند هرآینه از طعام و شراب آن مقدار نزد او باشد که همه را کافی باشد و از نعمتهای خدا که نزد اوست چیزی کم نمیشود و کمترین اهل بهشت بحسب رتبه و منزلت چون داخل بهشت شود سه حدیقه در نظر او در آید چون داخل حدیقه پست تر شود آن مقدار از زنان و خدمتکاران و میوه ها و نهرها در نظر او درآید و جلوه نماید که دیده اش روشن و دلش شاد گردد و حمد و شکر منعم حقیقی بجای می آورد پس گویند سربلند کن و بجانب بالا نظر کن و چون حدیقه دویم را نظر نماید در آن نعمتی چند به بیند که در حدیقه اول ندیده بود گوید پروردگارا این را نیز بمن عطا کن ندا باو رسد که شاید این را که بدهم باز دیگری را خواهش نمائی گوید همین بس است مرا و دیگر آرزوئی نمیکنم چون داخل آن حدیقه شود مسرت و شادی او مضاعف گردد و شکر حق تعالی را بکند پس در آن حال دری از جنه الخلد بر روی او بگشایند و اضعاف آنچه بیشتر در آنجا دیده بود مشاهده نماید و گوید تو راست حمد ای پروردگار من که سرانجام دادی از عذاب نیران و منت گذاشتی بر من بنعمت های بی پایان جنان ابو بصیر گریست و گفت فدای تو شوم شوق مرا زیاد گردان آن حضرت فرمود در بهشت نهری هست که در کنارهای آن دخترها روئیده است هرگاه مؤمن بیکی از آنها بگذرد و او را خوش آید آن را بگیرد و حقتعالی بجای او دیگری را برویاند گفت فدای تو شوم باز زیاده کن فرمود بهر مؤمن هفت هزار دختر باکره چهار هزار زن ثیبه بدهند و هفت زن از حور العین گفت فدای تو شوم هفت هزار باکره فرمود بلی هر وقت که بنزد ایشان برود باکره باشند گفت فدای تو شوم از چه چیز خلق شده اند حور العین فرمود که از تربت نورانی بهشت که شعاع بدن آن از پس هفتاد حله نمایان باشد و درخشان و بروایت دیگر مغز استخوانهای ساقهای او از زیر هفتاد حله نمایان باشد جگر او آئینه مؤمن باشد و جگر مؤمن آئینه او باشد گفت فدای تو شوم آیا حوریان را سخنی هست که بآن تکلم نمایند فرمود بلی سخنی که با نهایت حلاوت و غنج و دلال خوانندگی کنند بصدای دلربائی که خلایق مثل آن را نشنیده باشند گویند مائیم خالدات که هرگز نمیمیریم مائیم نرم و ناعم که هرگز آزرده نشویم مائیم اقامت کنندگان که هرگز از بهشت بدر نرویم مائیم خوشنودان که هرگز بخشم نیائیم خوشا حال کسی که از برای ما خلق شده باشد و خوشا حال کسی که ما از برای او خلق شده ایم مائیم آنها که اگر گیسوی یکی از ما در میان آسمان بیاویزد نور آن دیده ها را خیره کند و بروایت دیگر اگر یکی از ما را در میان زمین و آسمان بازدارند هرآینه مستغنی گرداند ایشان را از نور آفتاب و ماه.( ۲۰ )
آیا زن و شوهری که در این دنیا باهم بودند در بهشت هم، باهم خواهند بود؟
عیاشی روایت کرده است که از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند که هرگاه مرد مؤمنی زن مؤمنه ای داشته باشد و هر دو بمیرند و داخل بهشت شوند آیا در بهشت زن و شوهر یکدیگر خواهند بود حضرت فرمود که خدا حاکم عادل است اگر مرد افضل است از زن مرد را مخیر میکنند اگر اختیار او کرد از زنان او خواهد بود و اگر نخواست زوجه او نخواهد بود و اگر زن از مرد بهتر باشد زن را مخیر میکنند اگر زن شوهر را اختیار کرد شوهر او خواهد بود و اگر نخواست شوهر او نخواهد بود.( ۲۱ )
و روایت کرده اند که زنان اهل بهشت دست یکدیگر را میگیرند غنا و خوانندگی میکنند بصدای چند که خلایق مثل آن را نشنیده باشند و گویند مائیم راضیات که بخشم نیائیم مائیم اقامت کنندگان که هرگز حرکت نمی کنیم مائیم خیرات حسان و دوستان شوهران کرام چون حوریان این سخنان میگویند زنان دنیا در جواب ایشان میگویند مائیم نمازگذارندگان و شما نماز نکردید مائیم روزه دارندگان و شما روزه نداشتید و مائیم که وضو ساخته ایم و شما وضو نساخته اید و مائیم که تصدیق کرده ایم و شما نکرده اید پس بر ایشان غالب میشوند و تفوق کنند.(۲۲ )
نعمات بهشتی؟
در رابطه با خوردنیها و آشامیدنیها، خانهها و باغها و کاخها، پوشاک و موارد دیگر، در سورههای مختلف قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است؛ مثلاً در سوره های چون: الرحمن آیه های ۴۶-۷۶، واقعه آیه های ۱۰-۴۷، انسان آیه های ۵-۶-۱۲-۲۲، صافات آیه های ۴۱-۴۹، زخرف ۷۰-۷۳، نباء ۳۲-۳۵، مطففین آیه های ۲۲-۲۸، غاشیه آیه های ۱۰-۱۶که برای دریافت اطلاعات تکمیلی و بردن حال بیشتر می توانید به قرآن مجید و منابع حدیثی چون: مَعالم الزُلفی، نوشته سید هاشم بحرانی، کتاب العدل و المعاد در بحارالانوار، نوشته محمدباقر مجلسی، صفه الجنه، نوشته ابونُعیم اصفهانی، شعب الایمان، نوشته احمد بن حسین بیهقی مراجعه نمائید.
بهشت جایگاه چه کسانی است؟
بهشت یا جنت، جایگاهی در جهان آخرت است که بندگان درستکار و سعادتمند و آنان که از خدای خود ترسیدند و عمل صالحی را انجام داده اند، و از پروردگار خود حیاء کرده مرتکب گناه نشدند در آن ساکن شده و از نعمتهای الهی برخوردار میشوند. که خدای متعال فرمودند: وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان ؛ و براى کسى که از مقام پروردگارش [که احاطه و تسلط او بر ظاهر و باطن هستى است] بترسد دو بهشت است.( ۲۳)
و در سوره نازعات فرمود: وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى ؛ و اما کسى که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛ فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوى ؛ پس بىتردید جایگاهش بهشت است.( ۲۴ )
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ کَفَّلَ یَتیِماً مِنَ الْمُسْلِمیِنَ أَدْخَلَهُ إِلی طَعامِهِ وَ شَرابِهِ أَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّهَ اَلْبَتَّهَ إِلاّ أَنْ یَعْمَلَ ذَنْباً لا یُغْفَرُ؛ هر کس سرپرستی یتیمی از مسلمین را بر عهده بگیرد و احتیاجات غذایی او را تأمین نماید خداوند بزرگ او را قطعاً داخل بهشت خواهد کرد مگر آنکه گناهی مرتکب شود که قابل عفو و بخشش نباشد.( ۲۵ )
امام علی علیه السلام فرمودند : مَن جُمِعَ فیهِ سِتُّ خِصالٍ ما یَدَعُ لِلجَنَّهِ مَطلَبا ولا عَنِ النّارِ مَهرَبا : مَن عَرَفَ اللّهَ فَأَطاعَهُ ، وعَرَفَ الشَّیطانَ فَعَصاهُ ، وعَرَفَ الحَقَّ فَاتَّبَعَهُ ، وعَرَفَ الباطِلَ فَاتَّقاهُ ، وعَرَفَ الدُّنیا فَرَفَضَها ، وعَرَفَ الآخِرَهَ فَطَلَبَها ؛ هرکه شش خصلت در او گِرد آمده باشد ، همه اسباب رسیدن به بهشت و رهیدن از آتش را به دست آورده است . هرکه خدا را شناخت و فرمانش بُرد ؛ و شیطان را شناخت و نافرمانى اش کرد ؛ حق را شناخت و پیروى اش کرد ؛ باطل را شناخت و از آن پرهیز کرد ؛ دنیا را شناخت و دورش افکند ؛ و آخرت را شناخت و در طلب آن برآمد.( ۲۶ )
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: إذا صَلَّتِ المَرأهُ خَمسَها و صامَت شَهرَها و أحصَنَت فَرجَها و أطاعَت بَعلَها فَلَتَدخُلُ الجَنَّهَ مِن أیِّ أبوابٍ شاءَت ؛ اگر زن پنج نماز خود بگزارد و روزه رمضان را بگیرد،و دامن از زنا نگهدارد،و شوهرش را اطاعت نماید،از هر درى که بخواهد به بهشت در آید.( ۲۷)
بهشت جایگاه چه کسانی نیست؟
إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمین ؛قطعا کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و از پذیرفتن آنها تکبر ورزیدند، درهاى آسمان [براى نزول رحمت] بر آنان گشوده نخواهد شد، و در بهشت هم وارد نمىشوند مگر آنکه شتر در سوراخ سوزن درآید!! [پس هم چنانکه ورود شتر به سوراخ سوزن محال است، ورود آنان هم به بهشت محال است؛] اینگونه گنهکاران را کیفر مىدهیم. (۲۸ )
لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصار ؛ آنان که گفتند: خدا همان مسیح، فرزند مریم است، بىتردید کافر شدند؛ و حال آنکه مسیح گفت: اى بنىاسرائیل! خداى یکتا را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید، مسلما هر کس به خدا شرک ورزد، بىتردید خدا بهشت را بر او حرام کند، و جایگاهش آتش است، و براى ستمکاران هیچ یاورى نیست. (۲۹)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ثَلَاثَهٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَ قَاطِعُ رَحِم ؛رسول خدا(ص) فرمود: سه کس وارد بهشت نمیشوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.( ۳۰)
امام صادق(ع) فرمود: أَرْبَعَهٌ لاَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ اَلْکَاهِنُ وَ اَلْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ اَلْخَمْرِ وَ اَلْقَتَّاتُ وَ هُوَ اَلنَّمَّامُ ؛ چهار تن وارد بهشت نخواهند شد:کاهن و نفاقپیشه و همیشه مىگسار و کسىکه بسیار سخنچین است.( ۳۱)
و در حدیث دیگر فرمود: ثَلاثهٌ لایَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ: السَّفّاکُ لِلدَّمِ وَ شارِبُ الْخَمْرِ وَ مَشّاءٌ بِنَمیمَهٍ ؛ سه گروه وارد بهشت نمى شوند: ۱ـ خونریز ۲ ـ شرابخوار ۳ ـ کسى که پى سخن چینى است.( ۳۲ )
حرف آخر
اما حرف آخر اینست که: بهشت را به بها می دهند نه به بهانه ؛ به کارگری که کار نکرده باشد مزدی نمی دهند! مزد کارگر را در عوض ارزش کاری که انجام داده است می پردازند، ممکن است کارفرما کم یا زیادی کار را نا دیده بگیرد! اما بدون کار هیچ مزدی را نمی پردازد. بدست آوردن جایگاهی در بهشت هم همین طور است کارگری که ما انسانها باشیم، برای کارفرمای خود که خالق متعال است باید اعمال صالحی را انجام بدهیم تا در برابر کار خود به مراتبی از درجات بهشت دست یابیم، ایمان به یکتائی خدا و عمل به واجبات و دوری نمودن از محرمات، از مهم ترین و اصلی ترین مراتب از آنهاست. امیرمؤمنان امام علی علیه السّلام در اندرزی فرمود: لا تکن ممن یرجو الاخره بغیر العمل ؛ یعنی همانند کسی مباش که بی آن که کاری کرده باشد به آخرت امید می بندد.(۳۳ )
- منابع و مآخذ این مقاله »—————————————————————————————————–
- مفردات راغب ص ۹۸
- ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن ج ۲۳ ص ۲۷۵
- نهج الفصاحه، حدیث ۲۰۶۰
- جامع الأخبار / ترجمه خویدکی ; ج ۱ ص ۱۵۸
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن ج۹ ص ۳۶۴
- فرهنگ قرآن ج۱۳ ۳۰۹
- ترجمه تفسیر المیزان، ج ۷، ص: ۴۷۶
- ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۰، ص ۵۵
- فرهنگ قرآن ج ۹ ۵۶۶
- قاموس قرآن ج ۵ ص ۱۵۸
- تفسیر راهنما ج۱۰ ص ۴۱۰
- فرهنگ قرآن ج ۹ ص۵۶۶
- پیام قرآن ج ۶
- فرهنگ قرآن ج۹ ص ۵۶۶
- رسایل فارسی لاهیجی ص ۱۷۰
- سایت اسلام کوئست به نقل از کتاب بقیه المباحث، ص ۱۹۶
- نهج الفصاحه حدیث ۱۳۲۷
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص: ۱۳۲
- سوره بقره آیه ۲۵ترجمه انصاریان
- حق الیقین سید عبداللّه شبر، ص: ۴۷۷
- حق الیقین، ص: ۴۷۴
- حق الیقین، ص: ۴۷۴
- سوره الرحمن آیه ۴۶
- سوره النازعات آیه ۴۰ و ۴۱
- مستدرک ج ۱
- تنبیه الخواطر : ج ۱
- مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقری ; ج ۱ص ۳۸۳
- سوره اعراف آیه۴۰
- سوره مائده آیه ۷۲
- الخصال / ترجمه کمره ای ; ج ۱ص ۱۷۷
- الأمالی (للصدوق) / ترجمه هدایتی ; ج ۲ ص ۱۱۹
- بحارالانوار، ج ۷۹
- نهج البلاغه خطبه ۱۵۰
همچنین بخوانید »—————————————————————————————————————————-